چشم بستی شد جهان محروم از آن دیدارها
باغها خشکیده و پژمرده شد گلزارها
انتخاب ویژه ی باریتعالی بوده ای
انتخاب حق برای بهترین کردارها
رفتی و زهرا(س) و حیدر(ع) را به غم کردی اسیر
می رسد آوای غم پیوسته از نیزارها
رنگ شادی بعد تو هرگز ندیده این جهان
نیست کالایی به غیر از غصه در بازارها
همدم شیر خدا شد چاه بعد از رفتنت
راز دل با چاه عنوان کرد حیدر(ع) بارها
از در و دیوار، زهرا(س) خاطراتی تلخ داشت
چون که شد پهلو شکسته از در و دیوارها
عالم هستی پس از تو رفت در خوابی گران
نام انسان حذف شد از دفتر بیدارها
بی وفایان عهد بگسستند و پیمان ها شکست
ضربه ها اسلام خورده از همین اغیارها
عده ای اسلام را وارونه معنا کرده اند
کرده اند اسلام را نابود این دین دارها
بی حیایی بر رخ زهرای تو سیلی زده
صورت زهرا(س) شده نیلی از این رفتارها
قلبهای دشمنان گویی که از سنگ است و چوب
یا که از بار گنه پر گشته از زنگارها
خانه را آتش زدند و ماند زهرا(س) پشت در
دخترت آزرده شد از ضربت مسمارها
گر تقاضایت مودت بود با آل رسول
خاندان تو ز امت دیده اند آزارها
غصب شد حق علی(ع) و فاطمه(س) بعد از شما
دین و ایمان ضربه ها خورده از این کردارها
دست بسته سوی مسجد برده شد شیر خدا
تا نماند رنگی از دین بعد از این اجبارها
شد بنای دین و ایمان مثل یک ویرانه ای
بی نتیجه ماند سعی و کوشش معمارها
چشم در راهیم که آید یوسف زهرای تو
تا کند با دشمنان دین حق پیکارها
تا شود اسلام و دین آباد با دستان او
تا نماند هیچ آثاری از این آوارها
صبح نزدیک است می آید عزیز فاطمه(س)
بار دیگر می دهد رونق به این گلزارها